ماجرای پیچیده تیم ملی، اسکوچیچ و استقلال

اعتراضات فرهاد مجیدی به اسکوچیچ اگرچه با نرمش این مربی و اصلاح ادبیاتش همراه شد اما نشانه‌ای بر آنچه می‌توان تعارض بین هواداران استقلال و سرمربی تیم ملی خواند، است.

ماجرای پیچیده تیم ملی، اسکوچیچ و استقلال

به گزارش زنهار، تقریبا می‌توان گفت پس از دوران سرمربیگری مرحوم دهداری در تیم ملی که هواداران سرخابی‌های پایتخت تقریبا موضع مشترکی در مورد تیم ملی و نحوه‌‌دعوت بازیکنان به آن داشتند، سایر سرمربیان تیم ملی در مورد نحوه‌‌ دعوت از بازیکنان این دو تیم مخالفانی را در بین هواداران این دو باشگاه داشته‌اند. حتی در زمان سرمربیگری علی پروین نیز پس از بازی‌های آسیایی پکن، اقبال بیشتر این مربی به بازیکنان قرمزپوش صدای برخی از هواداران استقلال را در آورد. پس از آن نیز، محمد مایلی کهن بیشترین چالش را با هواداران استقلال به‌عنوان سرمربی تیم ملی تجربه کرد. هر چند در زمان او، استقلال تقریبا از ستاره خالی شده بود اما همواره این سوال باقیست که اگر او تنها یک بازیکن هم‌چون مهدی پاشازاده یا جواد زرینچه را در ترکیب تیم ملی به‌کار گرفته بود تا چه حد زیادی می‌توانست خود را از این تقابل نجات دهد و همدلی بیشتری ایجاد کند. چه بسا از نظر او بازیکنان منتخبش بهتر از این دو استقلالی به کارش می‌آمدند اما اتخاذ این سیاست مصلحت‌جویانه آیا نمی‌توانست او را در مقابل افکار عمومی مقبول‌تر جلوه دهد؟

شاید همین سرنوشت مایلی‌کهن باعث شد تا منصور پورحیدری به‌عنوان یک استقلالی در مقام سرمربی تیم ملی، معروف به انتخاب تعداد نفرات مساوی از بین سرخابی‌ها در تیم ملی شود. با این حال او نیز نتوانست رضایت هواداران پرسپولیس را جلب کند و حتی یک بار که برای تماشای بازی پرسپولیس به ورزشگاه رفت هواداران این تیم استقبال جالبی از او نکردند. هوادارانی که جای بازیکنانی چون عابدزاده، پیروانی و ... را در تیم ملی خالی می‌دیدند. تجربه پورحیدری بیانگر این بود که جلب رضایت صد در صدی هواداران دو تیم حتی در صورت انتخاب تعداد مساوی از بین بازیکنان دو تیم هم امکان‌پذیر نیست.

هر چند مربیانی چون مایلی‌کهن و پورحیدری تنها با اعتراض هواداران یک تیم مواجه بودند اما مربیانی چون جلال طالبی و برانکو تقریبا در مورد نحوه‌‌ انتخاب بازیکنان مورد اعتراض هواداران دو تیم نیز بودند و در زمان کارلوس کی‌روش تقابل او با سرمربی پرسپولیس کار را به جایی رساند که بزرگترین تقابل بین فوتبال باشگاهی و ملی به‌وجود آمد. انتظار می‌رفت که با رفتن کی‌روش این جو نیز خود به خود برطرف شود اما به‌تازگی اسکوچیچ نیز وارد فضایی شده که به نظر می‌رسد به سنت تاریخی فوتبال ایران تبدیل شده است. تقابل مربیان تیم ملی با هواداران یکی از دو باشگاه سرخابی.

اعتراض فرهاد مجیدی به بازی نکردن سیاوش یزدانی در بازی با امارات، به اعتراضی گسترده‌تر نیز تبدیل شد و آن دیده نشدن بازیکنان استقلال توسط سرمربی تیم ملی بود. حالا با اعتراض مجیدی، دلخوری هواداران استقلال از سرمربی تیم ملی علنی‌تر شده و در صورت مدیریت نشدن این فضا، می‌تواند جو همدلی حول تیم ملی را در سال منتهی به جام جهانی کمرنگ کند.

چه بسا اگر اردوی استقلال در آستانه‌‌ دو بازی تیم ملی مقابل عراق و امارات، تحت تاثیر ویروس کرونا قرار نمی‌گرفت، بازیکنان بیشتری از استقلال در این اردوی اخیر تیم ملی حضور پیدا می‌کردند و این اعتراضات زیاد پر رنگ نمی‌شد اما بازی نکردن سیاوش یزدانی آن هم در شرایطی که یک مدافع چپ در پست او به بازی گرفته شد آن‌قدر موضوع مهمی برای هواداران استقلال بود که باز هم اعتراضات را متوجه سرمربی تیم ملی کند.

اسکوچیچ که تا کنون نشان داده زیاد اهل تسلیم شدن در مقابل فشارهای مختلف و توصیه‌ها و انتقادات در مورد انتخاب بازیکن نیست و به ترکیب ثابتی از بازیکنان خود فارغ از این مسائل اعتقاد دارد حالا در موقعیتی قرار دارد که چه بسا برای جلب حمایت حداکثری از تیم ملی نیازمند نشان دادن قدری انعطاف و سیاستمدارانه‌تر رفتار کردن شود. او که به‌خوبی توانسته بازیکنان تیم ملی را با خود همراه کند و حمایت ستاره‌هایش را هم به‌دست آورد، حالا متوجه‌‌ جبهه‌‌ جدیدی از انتقادات ‌ پیرامون تیم ملی شده است.

بدون‌شک هر مربی برای کسب موفقیت بهترین‌ها را به‌زعم خود انتخاب می‌کند. این یک تلقی ساده‌انگارانه است که علایق رنگی یک مربی را در انتخاب بازیکن آن‌قدر محکم و تاثیرگذار دانست که مربی نتیجه را فدای علایق کند. علی پروین برای قهرمانی در پکن شاگردانش در پرسپولیس را ذخیره بازیکنان استقلال کرد و یا پورحیدری در مقطعی اسماعیل حلالی را در پست غیرتخصصی پیستون راست بازی می‌داد اما از محمد نوازی آبی‌پوش استفاده نمی‌کرد. جایی که پای حیثیت مربیگری به میان آید، حتی قرمزترین و آبی‌ترین مربیان تاریخ فوتبال ایران نیز ارزشی برای علایق رنگی خود قائل نمی‌شوند.

اسکوچیچ نیز تا کنون با توجه به نیازهای خود برای کسب موفقیت دست به انتخاب بازیکنانش زده است اما حالا که او در آستانه‌‌ قرار گرفتن در یک چالش بی‌ثمر با هواداران یکی از محبوب‌ترین تیم‌های تاریخ است، چه بسا بیشتر از قبل باید به مدیریت این فضا فکر کند و در دامی که کارلوس کی‌روش در آن افتاد، نیفتد.

اقرار فرهاد مجیدی به تند بودن انتقاداتش به سرمربی تیم ملی هر چند ستودنی است و اگرچه او سیاستمدارانه از موضع قبلی خود کوتاه آمد اما بدنه هواداری استقلال آن مواضع را با خود حمل می‌کند و بدبینانه‌تر از قبل به انتخاب‌های اسکوچیچ نگاه خواهد کرد. مجیدی به‌درستی از احترام به سلایق و انتخاب‌های سرمربی تیم ملی گفت اما اکثریت بدنه هواداری استقلال این نظر را نخواهد داشت و حالا اسکوچیچی که نشان داده هنر گام‌ به گام همراه کردن ستاره‌ها و رسانه‌ها را با خود دارد، لازم است تا به تلطیف فضای به‌وجود آمده بین تیم ملی و باشگاه استقلال فکر کند. ‌هر چند که او قبل از این نیز می‌توانست پیش‌بینی به‌وجود آمدن این فضا را بکند اما هنوز هم دیر نشده. ‌در نهایت آنچه مهم است موفقیت تیم ملی است و سرمربی تیم ملی باید با سنجیدن همه جوانب برای رسیدن به موفقیت تصمیم‌گیری کند.

 

    دیدگاه شما
    پربازدیدترین اخبار