سرنوشت عجیب یک قاچاقچی

سرنوشت مردی که از ۲۳سال قبل به اتهام قتل در زندان به سر می‌برد به طرز شگفت‌انگیزی به‌دست مردی افتاد که به اتهام قاچاق موادمخدر به اعدام محکوم شده است.

سرنوشت عجیب یک قاچاقچی

به گزارش زنهار؛ نخستین برگ از این پرونده قطور و قدیمی اواسط سال ۱۳۷۹ توسط پلیس دزفول تکمیل شد. آن روز به مأموران خبر رسید زنی که به تنهایی در خانه‌اش حضور داشته به طرز مرموزی به قتل رسیده و عامل جنایت مقدار زیادی از جواهراتش را سرقت کرده است.

بررسی‌های اولیه حاکی از آن بود که مقتول خفه شده است. همچنین بررسی صحنه وقوع جنایت و وجود وسایل پذیرایی در آنجا نشان می‌داد مقتول میزبان شخصی آشنا بوده است. در این شرایط تجسس‌ها در این رابطه آغاز شد.

قاتل آشنا

زمان زیادی طول نکشید تا اینکه کارآگاهان جنایی به اطلاعاتی دست پیدا کردند که از دخالت مردی آشنا در این جنایت حکایت داشت. این مرد کسی نبود جز دایی مقتول. وقتی مقتول در خانه تنها بود او به‌عنوان مهمان وارد آنجا شده و پس از به قتل رساندن او طلا و جواهراتش را سرقت کرده و دور از چشم همه از آنجا گریخته بود.

با دستگیری این مرد، در شرایطی که قتل با انگیزه سرقت توسط وی مسجل شده بود، پرونده به دادگاه کیفری یک استان خوزستان فرستاده شد.

حکم قصاص

متهم پرونده حاضر نبود جنایتی را که مرتکب شده به گردن بگیرد؛ اما همه شواهد و مدارک علیه او بود. از سویی اولیای دم که فرزندان مقتول بودند نیز برای دایی مادرشان درخواست قصاص کردند. در چنین شرایطی قضات دادگاه حکم قصاص متهم را صادر کردند و این رأی مدتی بعد در دیوان عالی کشور تأیید شد.

به‌دلیل اینکه مقتول زن و قاتل مرد بود، اولیای دم برای اجرای حکم باید تفاضل دیه قاتل را به او پرداخت می‌کردند. از سویی چون قاتل دایی مادرشان بود آنها میل زیادی برای اجرای حکم نداشتند. به همین دلیل محکوم به قصاص سال‌ها بلاتکلیف در زندان ماند.

بخشش زیر تیغ

اولیای دم این پرونده تنها پسر مقتول به نام مراد و خواهرانش بودند. آنها در این مدت چند مرتبه تصمیم جدی برای اجرای حکم گرفته بودند اما هر بار به دلایلی اجرای حکم لغو شده بود. چند سال قبل اما مراد که حالا ۳۷ساله‌ است به اتهام قاچاق موادمخدر دستگیر و در دادگاه به اعدام محکوم شد تا او نیز شرایطی مشابه با قاتل مادرش پیدا کند.

در این مدت خانواده قاتل واسطه‌های زیادی را برای بخشش نزد اولیای دم فرستادند اما موفق به جلب رضایت آنها نشدند تا اینکه روز گذشته گروهی از افراد خیر که در زمینه صلح و سازش فعالیت می‌کنند با هماهنگی قضایی راهی زندان پارسیلون خرم‌آباد شدند و بعد از ساعتی صحبت با تنها پسر مقتول او را برای بخشش راضی کردند تا با امضای او قاتل پس از تحمل ۲۳سال حبس نجات پیدا کند.

مریم کارگر دستجردی، یکی از فعالان صلح است که در سال‌های اخیر در جنوب کشور به چهره‌ای شناخته شده تبدیل شده است. او که به بی‌بی مشهور شده در این پرونده نیز نقش مهمی ایفا کرد و با حضور در زندان پارسیلون خرم‌آباد به گفت‌وگو با مراد پرداخت و تلاش‌های او و چند نفر دیگر بود که مراد را برای بخشش قاتل مجاب کرد.

وی در این‌باره به همشهری می‌گوید: خدا را شکر می‌کنم که در این پرونده هم اولیای دم روی من را زمین نینداختند و قاتل را بخشیدند.

دستجردی ادامه می‌دهد: مدتی قبل وقتی برای کمک به زندانی دیگری به زندان رفته بودم با قاتل آشنا شدم و متوجه شدم از ۲۳سال قبل زندانی است. به همین دلیل تصمیم گرفتم برای بخشیده شدنش تلاش کنم. ابتدا سراغ سایر اولیای دم که دختران مقتول هستند رفتم. آنها گفتند ما برای بخشش مشکلی نداریم اما باید نظر قطعی را برادرمان مراد که در زندان است بدهد.

وی می‌افزاید: من هم چند مرتبه با مراد برای بخشش صحبت کردم تا اینکه سرانجام در دیداری که صبح دیروز در زندان خرم‌آباد با او داشتم راضی شد که از خون قاتل مادرش بگذرد. اما حالا خودش در معرض اجرای حکم قرار دارد. او چند سال قبل به اتهام قاچاق موادمخدر دستگیر شده و حالا حکم اعدامش قطعی است و اگر در کمیسیون عفو و بخشش مورد تجدید نظر قرار نگیرد او به‌زودی اعدام می‌شود.

گفت‌وگو با مرد اعدامی

مراد، زمانی که به زندان افتاد یک قاچاقچی موادمخدر بود اما در این مدت زندگی‌اش به‌طور کلی تغییر کرده است. او در سال‌های حبس حافظ قرآن شد و حالا در شرایطی که خودش در یک قدمی چوبه دار قرار دارد قاتل را بخشید. او در گفت‌وگویی تلفنی از زندان به سؤالات همشهری پاسخ داد.

چند سال است که زندانی شده‌ای؟

سال ۸۸ افتادم زندان. آن زمان اشتباه بزرگی مرتکب شدم اما در زندان زندگی‌ام تغییر کرد و آدم دیگری شدم.

چه اتفاقاتی در زندان برایت افتاد؟

زندانی‌شدن تلنگر بزرگی برایم بود. در آنجا شروع به حفظ قرآن کردم و موفق شدم کل قرآن را حفظ کنم. حتی در مسابقات قرآنی زندانیان کشور هم شرکت کرده و اول شدم. این قرآن بود که سبک زندگی‌ام را تغییر داد.

چرا قاتل مادرت را ۲۳سال در بلاتکلیفی نگه داشتی؟

نیت من از روز اول قصاص قاتل بود. چون جنایت بزرگی مرتکب شده و مادرم را از من گرفته بود. اما حالا وقتی خودم پای اعدام هستم شرایط او را درک می‌کنم و تصمیم گرفتم به خاطر خدا و آرامش خودم و خانواده‌ام او را ببخشم.

مسئولان قضایی هیچ تخفیفی برایت قائل نشده‌اند؟

نمی‌دانم. من متاهل هستم و در این سال‌ها با وجود شرایطی که داشتم همسرم به پایم مانده و امیدوار است که آزاد شوم. به خاطر همین از مسئولان تقاضا دارم که با درخواست عفو من موافقت کنند.

از شرایط زندان تعریف کن.

چون حکمم قطعی است مدام دلشوره دارم که مبادا بیایند و من را برای اجرای حکم ببرند. نمی‌دانم چه بر سرم می‌آید.

اگر مشمول عفو شوی چه می‌کنی؟

به خدا قسم دیگر دنبال کارهای خلاف نمی‌روم. در این سال‌ها به اندازه کافی تنبیه شده‌ام. فکر گذشته را هم که می‌کنم تنم می‌لرزد.

تو که حافظ قرآن هستی آیا می‌توانی همین حالا آیه‌ای از قرآن درباره بخشش را بخوانی؟

بله حتما. در قرآن آیه‌های زیادی درباره بخشش آمده است. ازجمله آیه ۶۳سوره فرقان(و بعد مراد شروع می‌کند به خواندن آیه).

    دیدگاه شما
    پربازدیدترین اخبار