ماجرای عجیب دو فوق‌ستاره/ متولد یک شهر، یک بیمارستان، یک طبقه و توسط یک پزشک!

لبرون جیمز و استفن کری جزو بزرگ‌ترین بازیکنان تاریخ بسکتبال جهان و لیگ NBA، داستانی جالب و عجیب دارند.

ماجرای عجیب دو فوق‌ستاره/ متولد یک شهر، یک بیمارستان، یک طبقه و توسط یک پزشک!

به گزارش زنهار و به نقل از خبرورزشی؛ «آکرون» شهر بزرگی در آمریکا نیست. این شهر که در شهرستان سامیت، در ایالت اوهایو، دقیقاً در ۵۵ کیلومتری کلیولند و با ۲۱۰۰۰۰ نفر جمعیت واقع شده است ، به دلیل طراحی اولین لاستیک در دو قرن پیش، به شهر جهانی لاستیک معروف شد. سپس با استقرار دفتر مرکزی دو شرکت معتبر در این زمینه مانند Goodyear و Firestone شهرت بیشتری پیدا کرد.

امروزه اما حتی بیشتر از قبل، این شهر به دلیل اینکه زادگاه لبرون جیمز و استفن کری، دو فوق ستاره بسکتبال، است در جهان مشهور است. خیلی اتفاق نمی‌افتد که دو تا از بهترین بازیکنان تاریخ یک ورزش در یک شهر به دنیا آمده باشند، در حالی که البته شهر بزرگی هم نیست. اما احتمال اینکه آن‌ها در یک بیمارستان (Summa Akron)، در یک طبقه و توسط یک پزشک، فقط با اختلاف ۳۹ ماه به دنیا بیایند قطعاً خیلی کمتر هم هست.

اما این پیچ و خم های سرنوشت است، چرخی که مدام می‌چرخد ​​و اجازه می‌دهد، دهه‌ها بعد، هر دو به خانه بازگردند، اما به عنوان فوق ستاره‌های NBA.

دو نفر از بهترین بسکتبالیست‌های تاریخ در پر سر و صداترین بازی بسکتبال جهان به کلیولند بازگشتند، واقعاً که چه اتفاقی، آن‌ها در نهایت قهرمانان بزرگ دوره جدید All Star در لیگ بسکتبال حرفه‌ای آمریکا شدند. در نبرد آل‌استار این فصل که یکشنبه هفته قبل انجام شد، به جز حضور مایکل جردن که تمام توجهات را در نیمه اول بازی به خود معطوف کرد، قبل و بعد از آن همه چیز متعلق به لبرون و استفن بود..

لبرون، به خاطر ابهتش و اینکه بزرگ‌ترین اسطوره تاریخ بسکتبال است، پسری که به شهر خود بازگشت و آن را به شکوه بازگرداند (قهرمانی دراماتیک در سال ۲۰۱۶). به همین دلیل است که مدام او از سوی تماشاگران به طور ایستاده تشویق می‌شد.

میلیون‌ها نفر می‌خواستند بازی و پیروزی لبرون و استفن را در کنار هم ببینند. البته استفن نیز در آن بازی خود را به شدت در کانون توجه قرار داد. اساساً به خاطر اینکه بسکتبالیستی انقلابی است.

این پوینت گارد سرشناس در شهر آکرون بزرگ نشد، زیرا پدرش (دل کری)، بازیکن حرفه‌ای بسکتبال، مجبور شد (به شارلوت) نقل مکان کند. علاوه بر این، تقدیر طوری رقم خورد که استفن را مجبور کرد در چهار فینال با کلیولند روبه‌رو شود، چهار فینال متوالی که باعث شد استفن سه بار شهر را بدون کسب جام ترک کند. در همه این نبردها آنچه به یاد مانده تصویر تنش‌ها و رقابت شدیدی است در این بازیها ایجاد می‌شد و به همین دلیل مردم کمی نسبت به او موضع منفی داشتند.

ولی این پسر با بقیه فرق دارد و آنقدر خوب است که با عملکرد خود کاری کرد که تماشاگرانی که دشمن او بودند هم مقابل او تسلیم شدند.

با ۱۶ تریپل، یک رکورد تاریخی برای یک بازی آل‌استار و کسب ۵۰ امتیاز، درخشید. آماری که برای کری مبلغ مناسبی را جهت کمک مالی به مناطق آموزشی کلیولند فراهم کرد. بزرگ‌ترین پرتاب‌کننده تاریخ بسکتبال، قبل از بازی اعلام کرده بود که برای هر امتیاز ۱۰۰۰ دلار و برای هر پرتاب سه امتیازی ۳۰۰۰ دلار اهدا خواهد کرد. یک خوش شانسی بزرگ برای بچه‌های آن منطقه، که از پیشرفت‌های برنامه‌های آموزشی خود با ۹۸۰۰۰ دلاری که استفن اهدا می‌کند، لذت خواهند برد.

خوشحالی هر دو در پایان بازی قابل توجه بود، به خصوص که پیروزی در آل‌استار برای یک فوق ستاره اهمیت کمی دارد یا اصلاً اهمیت ندارد. اما شاید میل به بازی و با هم برنده شدن، اینکه ​​آخرش چطور می‌شود و اینکه چقدر می‌توانند در کنار هم خوب بازی کنند، چاشنی آن در آغوش گرفتنی بود که آخر بازی در جشن پیروزی انجام دادند.

«استف از سیاره دیگری است. دارای یک مسلسل خودکار است که به بازویش متصل شده است. هر وقت او شلیک می‌کند، می‌دانید که قرار است آن را وارد سبد کند و از هر ۱۰ بار ۹ بار این اتفاق می‌افتد.» جیمز این حرف‌ها را در کنفرانس مطبوعاتی گفت و ادامه داد: «این پسر اهل آکرون خیلی خوب است.» و این اصلاً تصادفی نبود که لبرون جیمز اسم آکرون را گفت.

«تیراندازان تیراندازی می‌کنند!» این اولین چیزی بود که استفن پس از انتخاب شدن به عنوان MVP (ارزشمندترین بازیکن) آل‌استار نوشت. سپس بقیه پست را به شهر سابق خود و لبرون اختصاص داد: «این یک آخر هفته شگفت‌انگیز بود که با لبرون و ضربه درخشان او به پایان رسید. چیزی در آب شهر آکرون وجود دارد... بردن این جام در شهر خودم شگفت‌انگیز است. به آن افتخار می‌کنم».

جیمز چهار سال قبل از استفن در ۳۰ دسامبر ۱۹۸۴ بدون حضور پدری بیولوژیک به دنیا آمد. آنتونی مک‌کللند، پدر واقعی لبرون، یکی از چهره‌های بسکتبال خیابانی که به گفته اطرافیانش، استعدادش با اعتیاد به الکل و گرایش آشکار به بزهکاری از بین رفت و باعث شد بیشتر عمرش را در زندان بگذراند. برای گلوریا که در ۱۶ سالگی مادر شد، زمانی که حتی دبیرستان را تمام نکرده بود وضعیت سختی وجود داشت، طوری که حتی وقتی چند سال بعد با ادی جکسون نامزد شد هم اوضاع بهبود نیافت.

گلوریا با حقوق بیمه بیکاری خود زندگی می‌کرد و این پول حتی برای اجاره یک آپارتمان معمولی کافی نبود. آن‌ها وقت خود را صرف جابه‌جایی به مکان‌های مختلفی می‌کردند که دوستان به آن‌ها قرض داده بودند. زمانی که در آمریکا مشکل مسکن در سال ۱۹۹۳ به اوج خود رسید، او و پسرش مجبور شدند پنج بار در سه ماه جابه‌جا شوند، در حالی که او در لیست انتظار مسکن با یارانه دولتی بود. لبرون روی تشکی روی زمین می‌خوابید، با ترس از اینکه مادرش وقتی شب بیرون می‌رفت برنگردد، زندگی می‌کرد، وقت خود را صرف بازی‌های ویدیویی می‌کرد و دوست نداشت به مدرسه برود. لبرون در آن سال ۸۲ روز از ۱۶۰ روز مدرسه را غیبت داشت!

لبرون اما دو ناجی بزرگ داشت تا از انحراف او به مسیر نادرست جلوگیری کنند، اولی مادرش و بعد ورزش؛ فوتبال آمریکایی تا ۹ سالگی و سپس بسکتبال. او ابتدا توسط مربی فوتبالش کشف شد و سپس توسط فرانک واکر، مربی‌ای که لبرون تا مدت‌ها زیر نظرش بود و پدر دوستش فرانکی بود.

فرانک واکر و پسرش فرانکی با گلوریا توافق کردند که لبرون از دوشنبه تا جمعه با خانواده آن‌ها زندگی کند و آخر هفته‌ها پیش مادرش برگردد. در خانه آن‌ها، جیمز تفاوت‌ها و آنچه را که برای زندگی خود نیاز داشت را یاد گرفت: «آن‌ها مجبورم کردند هر روز خیلی زود بیدار شوم و به مدرسه بروم. گاهی مثل قبل نمی‌خواستم به مدرسه بروم، اما با واکرها تو انتخابی نداشتی و باید می‌رفتی. همچنین، عضویت در یک خانواده، با مادر و با پدر و خواهر و برادر، تجربه‌ای باورنکردنی برایم بود، بسیار خاص، در سنی که به آن نیاز داشتم. این اتفاق چشمانم را باز کرد تا همانی باشم که امروز هستم، شخصیتی که در حال حاضر دارم.»

این گونه بود که او در آکرون بزرگ شد، جایی که همیشه به آنجا بازمی‌گردد، چه بازی داشته باشد چه نداشته باشد و تعهد زیادی با آن دارد. در سال ۲۰۰۵، لبرون به همراه همسرش موسسه «خانواده لبرون جیمز» را تأسیس کرد که یک کانون اجتماعی فعال و متمرکز بر کودکان و نوجوانان است. او در طول دوران حرفه‌ای خود کمک‌های میلیون دلاری به انجمن‌های مختلف انجام داده است، و همیشه با هدف ایجاد یک تغییر اجتماعی واقعی برای کودکان (و خانواده‌های آن‌ها) به آن‌ها کمک کنند. لبرون تاکید کرد: «من قول دادم هرگز فراموش نکنم از کجا آمده‌ام و این مسیر من است».

این میراث لبرون است. البته که با استفن کری متفاوت است. چون زندگی او متفاوت بوده است. اما ورزش باعث اتحاد است و پسران آکرون که دو در تیم‌های مختلف بازی می‌کنند و تا پیش از بازی آل‌استار هیچ وقت همبازی نبودند، در کنار هم درخشیدند تا نام آکرون را دوباره سر زبان‌ها بیندازند، شهری که امروزه در دنیا به خاطر آن‌ها شناخته شده است.

    دیدگاه شما
    پربازدیدترین اخبار