افشاگری آقای بازیگر از شغل قبلی‌اش

ساعد سهیلی در میان صحبت های متفاوت خود از روزهایی گفت که در حال شستن دستشویی ها و سوزاندن زباله با رویای بازیگر شدن زندگی میکرد.

افشاگری آقای بازیگر از شغل قبلی‌اش

به گزارش زنهار؛  ساعد سهیلی بازیگر نقش امیرعلی در فیلم سینمایی پر مخاطب لاتاری در رویداد حرکت انسانی که شامگاه گذشته، 28 اردیبهشت‌ماه در مشهد برگزار شد، در مورد سختی های زندگی خود و کارهایی که برای رسیدن به سینما انجام داده است، صحبت هایی را عنوان کرد.

پسر کارگردان معروف سعید سهیلی که در آثار پدرش نقش هایی را برعهده داشته، در بیانات اخیر خود نقش پدر را در بازیگر شدنش نفی کرد و از کارهایی که تا به حال انجام داده از چای ریختن تا سوزاندن زباله ها افشاگری کرد. در ادامه این بخش از نمناک بخشی از گفتگوی بازیگر گشت ارشاد را عنوان می کنیم.

بسیاری از ما می پنداریم که فرزندان چهره های معروف و مشهور زندگی راحتی داشته و به اصطلاح میان پر قو بزرگ شده اند اما ساعد سهیلی پسر کارگردان گشت ارشاد از سختی های زندگی خود پرده برداشت و در رویداد حرکت انسانی گفت:

از زمان کودکی عاشق بازیگری بودم و برای تست دادن به دفترهای مختلف سینمایی مراجعه می‌کردم، اما به من اعتماد نمی‌کردن و معمولا نقش‌های خیلی کوتاه به من پیشنهاد می‌دادن، این روند تا سال 1387 ادامه پیدا کرد و برای سربازی به نیشابور اعزام شدم اما جای خودم رو برای سربازی عوض کردم و به تهران و به شهرک سینمایی دفاع مقدس رفتم.

کارم اونجا گردگیری، چای دادن و توالت شستن و زباله آتیش زدن بود. پستم رو ترک می کردم که برم سر فیلم سکانسی رو ببینم، اونجا حس می کردم من بهتر بازی می کنم ولی اعتماد به نفس نداشتم.

یه روز که من باید زباله ها رو آتیش می زدمو در فکر و خیال بودم و نمی دونستم داخل زباله ها مواد منفجره است، آتیش منفجر شد و صورتم سوخت، پلاستیک های زباله چسبیده بود رو صورتم و ابرو و مژه هام هم رفته بود.

فرمانده گفت برو درمان کن چهل دقیقه وایسادم ماشین گیرم نمی اومد، دیدم یه بازیگری با ماشین شیکش از پادگان میاد بیرون، گفتم من رو تا یه مسیری می رسونه اما پاش رو روی پدال گاز گذاشت و با سرعت از جلوی من رد شد. دلم خیلی شکست و رو به آسمون فریاد زدم من کجام؟ چرا کسی من رو نمی بینه؟

بعد از 4 یا 5 ماه که کاملا خوب شدم، بعد از خدمت در یکی از تست هایی که می دادم قبول شدم، نه برای نقش کوتاه نقش اول فکر کنم صدای من رو خدا همون جا شنید، یه همچین حسی داشتم، برای همون فیلم بهترین بازیگر جشنواره شدم.

سال 90 یا 91 بود که به جشنواره خانه سینما رفتم، شهاب حسینی رفت بالا و جایزه اش رو گرفت و تندیس رو بوسید، همونجا برنامه ریزی کردم 5 سال دیگه منم این تندیس رو بگیرم، برنامه ریزی من روی 5 سال بود اما دو سال بعد این جایزه رو گرفتم و تندیس رو مثل شهاب بوسیدم.

    دیدگاه شما
    پربازدیدترین اخبار