افشای روابط شرم‌آور فرح پهلوی با یک مرد+عکس

 از قدیمی‌ترین دوستان ایام تحصیل فرح در پاریس فریدون جوادی بود. به دنبال فرح، جوادی نیز به دربار راه یافت. جوادی دوست سفر و حضر فرح بود.

افشای روابط شرم‌آور فرح پهلوی با یک مرد+عکس

به گزارش زنهار، از قدیمی‌ترین دوستان ایام تحصیل فرح در پاریس فریدون جوادی بود. به دنبال فرح، جوادی نیز به دربار راه یافت. جوادی دوست سفر و حضر فرح بود.

این چهره دوست پسر فرح پهلوی بود؟

فرح پهلوی با نام اصلی فرح دیبا سومین و آخرین همسر محمدرضا شاه پهلوی است. محمدرضا پهلوی مردی زن‌باره بود و از دوران نوجوانی بدین رفتار عادت داشت. شاه پس از ازدواج با فرح دیبا راه را برای خیانت‌های خود هموارتر دید. این وضعیت فرح را نیز به واکنش متقابل و ارتباط بیشتر با مردانی از حلقه دوستان خود واداشت.

از قدیمی‌ترین دوستان ایام تحصیل فرح در پاریس فریدون جوادی بود. به دنبال فرح، جوادی نیز به دربار راه یافت. جوادی دوست سفر و حضر فرح بود.

کشف رابطه فرح با فریدون جوادی، معروف‌ترین فساد اخلاقی او بود، اما رابطه فرح و جوادی در یک دربار فاسد، امر غیرمنتظره‌ای جلوه نمی‌کرد و تنها در موقع بروز رقابت‌ها و حسادت‌ها تجلی می‌کرد. فرح نه‌تنها از فاش شدن این ماجرا واهمه‌ای نداشت، بلکه دستور داد تا اتاق یکی از مأموران گارد را در اختیار جوادی قرار دهند تا نزدیک او باشد.

فرح پهلوی

احمدعلی مسعود انصاری که مادرش، خاله فرح بود و به خاطر همین نسبت خانوادگی با فرح، به حلقه دوستان خصوصی شاه و فرح راه یافته بود، در خاطراتش به رابطه خاص و به قول خود او، غیرعادی بین فرح و فریدون جوادی اشاره کرده است: «یک نکته مهم، مسئله فرح و جوادی بود و آن اینکه در رفت و آمدهای مکرر به دربار به وجود یک رابطه غیرعادی بین فرح و فریدون جوادی پی‌برده بودم و چندبار به وسایل مختلف و با اخم و تَخم به جوادی حالی کرده بودم که این راز در پرده باقی نمی‌ماند، اما تأثیری نداشت. من هم این مسئله را با خاله‌ام (مادر فرح) در میان گذاشتم. خانم دیبا حقیقتاً ناراحت شد و ظاهراً بعداً این مسئله را با فرح در میان گذاشته بود، مدتی بعد فرح با حالت عصبانیت خطاب به من گفت: حالا برای مادرم درباره رفتار من جاسوسی می‌کنی؟!»

فریدون جوادی

ملکه مادر در این باره معتقد است فرح «عمداً و عالماً کاری می‌کرد که به محمدرضا لطمه بخورد.» تاج‌الملوک مادر محمدرضا پهلوی که به گفته خودش از سال ۱۳۵۲ با فرح قهر کرده و کلمه‌ای با او سخن نگفته بود، بارها برخوردهای تند و خشنی در قبال رفتارهای فرح داشت: «یک بار آقای رئیس خدمه کاخ‌های سلطنتی با ترس و لرز و هزار، اما و اگر و ببخشید و جایی نگویید و اینگونه مقدمات گفت: قربانت گردم، آیا این درست است که شهبانوی مملکت دوست‌پسر داشته باشد و او را با خود به داخل کاخ بیاورد؟ البته ما می‌دانستیم که فرح با فریدون جوادی قاطی شده است، اما نه اینکه او را به کاخ بیاورد! این بود که یک روز، خود فرح را خواستم و به او نهیب زدم که خجالت نمی‌کشی این قبیل کارها را در جلوی چشم کارکنان دربار انجام می‌دهی؟ فرح گفت: درست گفته‌اند که شاه می‌بخشد، شیخ علیخان نمی‌بخشد! خود محمدرضا مرا آزاد گذاشته، آن وقت باید به تو حساب پس بدهم؟ من آزاد هستم و اختیار خودم را دارم!

در مسافرتی که فرح و دوستانش به خجیر در منطقه جاجرود رفته بودند، یکی از سربازان گارد فرح را در کنار جوادی دید. سرباز چون جرات اعتراض به فرح را نداشت، به فریدون جوادی اعتراض می‌کند. این سرباز از لرهای خرم‌آباد بود و چون متعصب بود، نزد فرمانده‌اش رفت و گفت: «ما خیال می‌کردیم که از یک زن عفیفه نگهبانی می‌کنیم و نمی‌دانستیم که این‌طور مسائل هم در میان است.» سرانجام سرباز را با تهدید و تحبیب و خریدن یک مغازه مرخص کردند..

تغییر ماهیت دوستی فرح پهلوی با فریدون جوادی!

«احمدعلی مسعود انصاری»  که پسرخاله فرح پهلوی بود، چندی پیش در گفت وگو با تسنیم گفت :  آقای فریدون جوادی و همسرشان خانم لیزا جوادی، از دوستان دوران تحصیل خانم فرح پهلوی بودند تا زمانی که در ادامه اشاره می‌شود رابطه آقای جوادی و فرح خانم کم‌وبیش مانند رابطه فرح خانم با سایر حلقه دوستان نزدیک به او بود. در حدود چهارسال قبل از انقلاب زمزمه‌هایی از تغییر ماهیت دوستی آقای فریدون جوادی و فرح خانم به گوش من می‌رسید اما چون قبول این‌گونه مسائل برایم غیر قابل تصور بود از آن می‌گذشتم. در همان زمان مهمان شاه و فرح خانم در جزیره کیش بودم که تیمسار بیگلری رئیس ستاد گارد شاهنشاهی بود و دو نفر از افسران گارد را مأمور کرده بود که دائماً با فرح خانم باشند.

هرجا که من، فرح خانم و سایر مدعوین حضور داشتیم، این دو سرهنگ را می‌دیدم. یک روز صبح تیمسار بیگلری به من گفت "شما و آقای جوادی پای دائم علیاحضرت هستید"، این گفته را به فرح خانم منتقل کردم. در بازگشت از جزیره کیش در هواپیما فرح خانم از من خواست که از بلندگوی هواپیما فرماندهی گارد شاهنشاهی را به تیمسار بدره‌ای تبریک بگویم و از آن به بعد دیگر تیمسار بیگلری را ندیدم. با این تفاسیر هنوز متوجه تغیر ماهیت دوستی آقای فریدون جوادی با فرح خانم نبودم.

چند هفته بعد در خانه آقای هویدا (نخست وزیر) مهمان بودیم. از آنجا به کاخ شهناز دختر شاه رفتیم. در آن مهمانی فرح و جوادی را ایستاده در حالتی دیدم که آن حالت برای من قابل قبول نبود و آنجا متوجه تغییر ماهیت دوستی فرح خانم و آقای جوادی که همه نزدیکان در مورد آن صحبت می‌کردند، شدم. حال بسیار بدی داشتم و آن شب از ناراحتی تا صبح نخوابیدم. بعدازظهر فردای آن شب پیش خانم دیبا (مادر فرح که حق مادری به گردن من داشت) رفتم و به ایشان گفتم که وضع خراب است و ایشان باید جلوی این اشتباه را بگیرد.

در مهمانی فرح و جوادی را ایستاده در حالتی دیدم که آن حالت برای من قابل قبول نبود و آنجا متوجه تغییر ماهیت دوستی فرح خانم و آقای جوادی که همه نزدیکان در مورد آن صحبت می‌کردند، شدم. حال بسیار بدی داشتم...

شنیدم که کامران دیبا و یحیی دیبا (پسرعموهای فرح) با فرح ملاقات کرده او را از این رابطه بر حذر داشتند. چند روز بعد باز با فرح خانم در جزیره کیش بودیم که به من گفت "حالا جاسوسی‌ ما را می‌کنی؟!". بعدها متوجه شدم که  یکی از سربازان گارد در "خجیر"، فرح و جوادی را در حالت نامناسبی می‌بیند و این دیده خود را به فرماندهان خود گزارش می‌کند. فکر نمی‌کنم این گزارش به شاه ارائه شده باشد. بعد از آن من را کمتر به مهمانی‌ها دعوت می‌کردند و هرگاه من و جوادی و فرح با هم در جمعی حضور داشتیم عمل غیرمتعارفی از ایشان نمی‌دیدم. این رابطه باعث شد تا مأموریتی به جوادی در خارج از کشور دادند تا او برای مدتی به خارج از ایران برود.

در بازگشت جوادی از این مأموریت گمان من بر این بود که ماهیت دوستی به حالت غیرعاطفی برگشته است. به‌خاطر دارم که شبی در تابستان سال 56 با شاه در اسکله  نوشهر قدم می‌زدیم. فرح و دوستان او از جمله آقای جوادی به خانه خانم لوییز قطبی که در جوار اسکله بود، رفته بودند. قبل از اینکه شاه برای خواب به اطاق خود برود از من سؤال کرد "احمد این کیست که نمی‌گذارد فرح شبها زودتر به محل خواب برگردد؟" جواب دادم "لیلی‌ها (لیلی دفتری و لیلی امیرارجمند). با شروع جرقه انقلاب، وجود آقای جوادی که از مشاورین اصلی فرح خانم بود در خدمت ایشان بیشتر و بیشتر شد و به‌نظر من در بسیاری از تصمیمات شرکت داشت.

روایتی از فساد اخلاقی فرح

جوادی به خدا ایمان نداشت و به‌یاد دارم میان من و او به‌خاطر بی‌احترامی‌ای که او به خدا کرده بود دعوا شد و فرح طرف مرا گرفت. در مهرماه سال 57 آیت‌الله شریعتمداری از طریق من به شاه پیام داد که "ما گفتیم آزادى ولیکن این هرج‌ومرج است. وظیفه قانونى شاه حفظ امنیت مردم است. چرا ایشان (شاه) آن‌قدر ضعف نشان می‌دهد؟". وقتی من این پیام را مطرح کردم، فریدون جوادی با عصبانیت فراوان به من می‌گفت "مردم به خون شما تشنه هستند". به ایشان گفتم "پس یک تشت بیاورید و چاقویی به دست آنها بدهید تا سر ما را ببرند". در ماه آبان 57 فریدون جوادی را در سالن سینمای کاخ که پشت سر شاه نشسته بود دیدم که شاه را مسخره می‌کند. بعد از انقلاب به مراکش برای دیدن شاه رفتم. دوستان دیگر فرح هم در آنجا بودند که به من گفتند رابطه عاطفی فرح و جوادی پایدار بوده و ادامه داشته است و دلیل آگاه‌نبودنم، ملاحظه آنها در حضور من و کمتر دعوت کردن من به مهمانی‌ها پس از افشاگری نزد خانم دیبا بود.

در همین سفر میان شاه و فرح در حضور من دعوا شد که چرا فرح سه میلیون و 500 هزار دلار برای فرار رضا قطبی و فریدون جوادی به حسین امیرصادقی پرداخته است. بعد از آن جوادی معمولاً هرگاه من همراه شاه و فرح در باهاما، مکزیک و قاهره نبودم در خدمت فرح حاضر بود اما با حضور من با اولین پرواز محل اقامت را ترک می‌کرد و مجدداً بعد از جدا شدن من از شاه و فرح، با پرواز بعدی بازمی‌گشت. همراهان شاه اعتراض شدید خود از این رابطه را به من اعلام می‌کردند و می‌گفتند که کاری کنم. زمانی که در مکزیک نبودم جزئیات این رابطه عمیق عاطفی به‌صورت علنی به شاه نشان و به‌صورت شفاهی توضیح داده شده بود که به‌نظر من باعث وخامت شدید حال مزاجی شاه شد. در آخرین ماه زندگی شاه، به‌نمایندگی از طرف شاه پیش تیمسار غلامعلی اویسی رفتم که فرح تماس گرفت و خواست تا فریدون جوادی را به تیمسار معرفی کنم.

من با جوادی در پاریس ملاقات کردم ولیکن به‌شدت از او بدم می‌آمد که به‌خاطر ندارم آیا این خواسته فرح را انجام دادم یا خیر. بعد از فوت شاه رابطه میان فرح و جوادی ادامه پیدا کرد ولیکن تا چه‌زمانی این رابطه به‌طول انجامید من از آن آگاه نیستم. رابطه میان جوادی و فرح در درجه اول یک رابطه عمیق عاطفی بوده است. جوادی به‌خاطر این رابطه از نفوذ عجیبی روی فرح و تصمیمات وی برخوردار بود که دیگران و از نظر من حتی رضا قطبی هم چنین نفوذی نداشت. جوادی از این نفوذ خود در تصمیماتی که شرح خواهم داد استفاده کرد. رابطه عمیق عاطفی میان این دو و امید به ادامه آن می‌تواند منشأ بسیاری از تصمیماتی که گرفته شد، باشد./ عرشه آنلاین

    دیدگاه شما
    پربازدیدترین اخبار