با توهم کاپگراس آشنا شوید

تصور اینکه همه اطرافیان انسان تقلبی بوده و با عزیزان واقعی ما جایگزین شده باشند بسیار ترس‌آور است. زندگی در وضعیت تردید و در میان غریبه‌های آشنا می‌تواند تجربه‌ای دردناک باشد، افراد مبتلا به توهم کاپگراس چنین وضعیتی را تجربه می‌کنند.

با توهم کاپگراس آشنا شوید

به گزارش زنهار،توهم کاپگراس اختلالی ترسناک و عذاب‌آور است که مبتلایان را درگیر خود می‌کند. این بیماری می‌تواند تمام تصور فرد از افراد پیرامون خود را تغییر داده به نحوی که احساس اعتماد و امنیت خود را نسبت به اطرافیانش از دست بدهد. افراد مبتلا به این بیماری اطرافیان خود را به چشم شیادانی می‌بینند که جایگزین افراد اصلی زندگی‌شان شد‌ه‌اند.

در حقیقت توهم کاپگراس یکی از نشانگان روانشناسی بوده و بیمار به صورت هذیان‌گونه‌ای باور دارد که اطرافیان او خودشان نیستند و بدل آن‌ها هستند یعنی به این باور می‌رسند که اطرافیان‌شان شیادانی هستند که نقش افراد اصلی را بازی کرده و جایگزین آن‌ها شده‌اند و در رفتار و گفتار و حرکات کاملا شبیه نزدیکان واقعی آن‌ها هستند، این افراد حتی در صورت شواهد مخالف نیز توهم خود را حفظ می‌کنند.

همچنین در انواع دیگر این سندروم، بیمار مشابه همین توهمات هذیانی را نسبت به حیوانات خانگی و حتی تصویر منعکس‌شده خودش در آینه بروز می‌دهد.

گرچه این سندروم در هر دو جنس وجود دارد، اما در زنان شایع‌تر است همچنین در موارد نادری کودکان نیز به این سندروم مبتلا می‌شوند. تجربه سندروم کاپگراس هم برای خانواده و هم برای خود فرد دردناک است.

کاشف این سندروم یک روانپزشک فرانسوری به نام آن ژان ماری جوزف کاپگراس، بوده که سندروم نیز به نام وی نام‌گذاری شده است.

علت اصلی بروز سندروم کاپگراس وجود اختلال در عملکرد مغز است به این معنا که مغز انسان به‌منظور تشخیص چهره از دو فرآیند مجزا استفاده می‌کند؛ در مسیر اول پیام‌های عصبی به مراکز بینایی در قشر مغز انتقال می‌یابد که نتیجه آن شناخت چهره افراد است. سپس مسیر دوم فعال می‌شود که پیام‌ها را از مرکز بینایی به مرکز دریافت و پردازش احساسات می‌رساند که یک قسمت کاملا متفاوت در مجاورت سیستم لیمبیک مغز است و فرد را در تشخیص چهره موردنظر به قطعیت می‌رساند.

در فرد مبتلا به سندروم کاپگراس مسیر دوم آسیب می‌بیند و فرد مبتلا تنها قادر به شناسایی چهره افراد است، اما نسبت به آن‌ها احساس آشنایی و نزدیکی ندارد. به‌طور کلی بیمار هم افراد واقعی را می‌بیند و هم افراد مشابه آن‌ها را.

علت ایجاد این توهم ممکن است مربوط به اختلال عمل لوب آهیانه‌ای باشد. همچنین این اختلال در بیماران مبتلابه زوال‌ عقل یا باسابقه اختلال اسکیزوفرنی بیشتر مشاهده می‌شود. برخی دیگر از متخصصان معتقدند که این اختلال ناشی از احساس عدم ارتباط، عدم پردازش اطلاعات و خطا در ادراک بوده که علت این وضعیت نیز ترکیبی از تغییرات فیزیکی و شناختی در فرد است که منجر به بروز این اختلال می‌شود.

به گفته محققان بروز این سندروم همچنین در افرادی با اختلالات روانی شایع‌تر است، اما یک‌سوم از بیماران نشانه‌هایی از ترومای سر را دارند و بسیاری دیگر از مبتلایان نیز دچار صرع و آلزایمر هستند.

علائم ابتلا به سندروم کاپگراس

به صورت کلی اصلی‌ترین و بارزترین علامت ابتلا به این اختلال توهم و باور شخص به جایگزین شدن یک یا چند نفر از آشنایانش با افرادی شبیه خودش است. به جز هذیان توهم فرد ممکن است هذیان‌های دیگری را نیز تجربه کند. اضطراب و افسردگی از دیگر علائم ابتلا به این بیماری هستند.

درمان سندروم کاپگراس

مراجعه به روانشناس و روانپزشک برای شروع درمان‌های شناخت و دارویی الزامی است این سندروم به دارودرمانی به‌طور نسبی پاسخ مثبت می‌دهد.

در دارو درمانی این سندروم معمولا از دارو‌های آنتی‌سایکوتیک و داروهای‌ضدافسردگی استفاده می‌شود. دارو‌های آنتی‌سایکوتیک، توهم و هذیان و اضطراب فرد را کاهش می‌دهد، در حالی که دارو‌های ضدافسردگی به فرد کمک می‌کند با واکنش‌های عاطفی ناشی از توهم کنار بیاید. توهم کاپگراس غالبا به درمان به طور نسبی پاسخ مثبت می‌دهد.

 برخی دیگر از متخصصان، اما بر این باورند که هیچ برنامه و دارویی برای درمان این افراد وجود ندارد و باید در اینباره تحقیقات بیشتری صورت بگیرد و گزینه‌های درمانی موجود تنها به کاهش علائم کمک می‌کند.

همچنین یکی از بهترین راهکار‌ها برای کاهش علائم و بهبود بیمار ایجاد یک محیط مثبت و خوشایند است که باعث ایجاد امنیت در فرد مبتلا به سندروم کاپگراس شود.

مراقبت از فرد مبتلا به توهم کپگراس به لحاظ احساسی بسیار سخت است به خصوص اگر شخص مراقب به عنوان فرد جایگزین و شاید تصور شود. با این حال فرد مراقب می‌تواند راهکار‌هایی را برای کمک به بیمار به کار بگیرد.

سعی کنید وارد قلمرو واقعیت آن‌ها (موضوعی که فقط از نظر آنان واقعیت دارد) شوید. اگر به میزان وحشت و آزاری که این افراد از باور خود می‌بینند پی ببرید می‌توانید درک بهتری از دنیای آن‌ها داشته باشید.

سعی نکنید با بحث چیزی را به آن‌ها تفهیم یا آن‌ها را اصلاح کنید. تمام تلاش خود را برای ایجاد احساس امنیت در بیمار بکنید، حتی می‌توانید از آن‌ها بپرسید که چه چیزی نیاز دارند. احساسات آن‌ها را تصدیق کنید.

صدا خیلی در این مواقع کمک کننده است، اگر به این نتیجه رسیده‌ای که فردی مستعد ابتلا به این سندروم هستید آگاه باشید که صدای شما مهم‌ترین کمک‌کننده است، زیرا اولین راهی که می‌تواند ظاهر شما را در ذهن فرد ثبت کند صدای شماست؛ بنابراین اگر امکان آن وجود دارد قبل از ملاقات با فرد بیمار با صدای بلند به او سلام کنید.

    دیدگاه شما